Wg,صلوات

نوري در قبر:

رسول خدا(ص) فرمود: صلوات بر من ، نوري در قبر است.

 

هنگام جان دادن:

هركس بر من صلوات زياد بفرستد ، از تلخي مرگ وجان كندن ايمن گردد.

 

 

كرامت صلوات در برزخ:

فضل كندي را بعد از وفات در خواب ديدند ، از او پرسيدند : حق تعالي با تو چه كرد؟

كفت: من را بخشيد وگرامي داشت ، به عملي كه از اين دوانگشت من يعني سبابه وابهام صادر شده بود.

گفتند: از آن ها چه عمل آمد كه سبب كرامت تو گرديد.

گفت: بسيار نوشتن صلوات.

 

ايمني از تلخي جان دادن:

فرد صالحي به عيادت بيماري رفت ، او آخرين لحظات زندگاني اش را مي گذرانيد ، به او گفت: دوست من! آيا جان كندن تلخ است؟

بيمار گفتك من جز شيريني وخوبي نمي بينم ، هيچ گونه تلخي حس نمي كنم.

آن شخص صالح متعجب شد زيرا او مي دانست كه دل كندن از اين دنيا وجان دادن بسيار ناگوار وتلخ است.

شخص بيمار چون تعجب او را ديد ، به او گفت: تعجب مكن  زيرا من حديتي از پيامبر (ص) شنيده بودم كه هركس زياد بر من صلوات بفرستد ، از تلخي جان دادن در امان است. از آن پس من به فرستادن صلوات مداومت نمودم وبسيار صلوات فرستادم.اينك تو جان دادن راحت من را فهميدي

 

فرياد رسي صلوات در قبر:

شبلي نقل نموده است كه‌: من همسايه اي داشتم وفات نمود ، بعد از آن ، او را در خواب ديدم ، از او پرسيدم : حق تعالي با تو چه كرد؟

گفت : اي شيخ! هول هاي بزرگ ديدم ،ورنج هاي عظيم كشيدم. از آن جمله به وقت سوال منكر ونكير ، زبان من از كار باز ماندو با خود گفتم : واويلاه ، اين عقوبت از كجا به من رسيد ؟ آخر من مسلمان بودم وبر دين اسلام مردم.

آن دو فرشته ، به عنغ وعظلت ، از من جواب صلبيدند.ناگاه شخصي نيكو موي و خوش بوي آمد ،ميان من وايشان حايل شد،ومرا تلقين كرد تا جواب ايشان را بر وجه صواب دادم،از آن شخص پرسيدم: توكيستي خدا تو را رحمت كند كه منرا از اين غصه نجات دادي؟

گفتك من شخصي ام كه مخلوق شده ام از صلواتي كه تو بر پيغمبر (ص) فرستادي ،و مامورم به آن كه در هر وقت وهرجا كه درماني ، به فرياد تو برسم.

 

رفع عذاب قبر  
رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود:
هر كس در شب جمعه ، دو ركعت نماز به جاى آورد و در هر ركعت پنجاه مرتبه سوره اخلاص بخواند و بعد از نماز بخواند: اللهم صل على النبى العربى و آله . حق تعالى ، گناهان گذشته و آينده او را بيامرزد و چنان باشد كه گويا دوازده هزار مرتبه قرآن را ختم كرده است و حق تعالى ، او را از گرسنگى . تشنگى روز قيامت نگاه دارد و تمام حزن او را برطرف سازد و او را از ابليس و لشكريانش نگاهدارى كند و هيچ گناهى بر او ننويسد و سكرات مرگ را بر او آسان گرداند.

 

برترين اعمال در برزخ  
ابو علقمه مى گويد:
پيامبر - صلى الله عليه و آله - بعد از نماز صبح رو به طرف ما كرد و فرمود: اصحاب من ! ديشب عمويم حمزه و برادرم جعفر (طيار) را در خواب ديدم به آن دو نزديك شدم و گفتم : پدر و مادرم فدايتان ، كدام عمل را برتر يافتيد؟
پاسخ دادند: پدر و مادر ما فدايت ، ما صلوات بر تو، تشنه را سيراب كردن و محبت على بن ابى طالب - عليه السلام - را برترين اعمال يافتيم .

 

كرامت رسول الله در قبر  
شبلى ، با جمعى از مريدان ، به عزم حج روانه باديه گرديدند. در اثناى راه ، يكى از مريدان را اجل موعود رسيد. شبلى ، متحير، در آن قالب بى جان مى نگريست و با خود، فكر تجهيز و دفن او مى كرد. ناگاه ديد كه تمام جسمش ، در يك چشم به هم زدن ، سياه و تيره گشت و هنوز يك ساعت نگذشته بود كه آن سياهى به سفيدى مبدل شد.
شبلى از آن حال تعجب نموده ، آن مريد را در خواب ديد، كه حله اى از حله هاى بهشت پوشيده ، و تاجى مزين به جواهر بر سر نهاده ، و خاتمى نورانى در انگشت كرده ، كه بر نگين آن نوشته است : هذا جزاء من صلى على محمد و آله - صلى الله عليه و آله
شبلى از او پرسيد: سر آن سياهى و سفيدى چه بود؟
جواب داد: سياهى ، تيرگى معصيت بود. هنوز مرغ جانم ، كامل از قفس تن بيرون نرفته بود كه بدن من به خاطر گناه سياه گرديد. ناگاه صدر و بدر عالم و سيد بنى آدم ، محمد - صلى الله عليه و آله - را ديدم كه آمد، و قدحى از آب در دست داشت ، و آن را بر من ريخت و به دست مبارك ، سياهى معاصى را از من نشست ، و خلعت كرامت و خاتم سعادت به من بخشيد.
من عرض كردم : يا رسول الله ! به خاطر كدام عمل مستحق اين كرامت شدم ؟
فرمود: چون تو در دنيا عادت داشتى كه پيوسته بر من صلوات مى فرستادى ، من به آن سبب ، نظر عنايت از او دريغ نداشتم .
شبلى از خواب بيدار شد. گفت : بر من روشن گرديد كه ظلمت گناه ، با لعمه درود بر حبيب خداوند - صلى الله عليه و آله - از بين مى رود.

 

رفع عذاب از همه اهل قبرستان  
زنى دخترى داشت . آن دختر وفات نمود، مادرش او را در خواب ديد كه به عذاب اليم و عقاب عظيم گرفتار است . با اندوه بسيار از خواب بيدار شد و ناله و زارى آغاز نمود، چند روز بر حال فرزند خود اشك مى باريد و مى ناليد، تا آن كه بار ديگر، آن دختر را در خواب ديد، خوشدل و شادمان و در روضه فردوس خرامان .
به او گفت : اى دختر! آن چه حال بود كه ديدم و اين چه صورت است كه مشاهده مى كنم ؟
جواب داد: اى مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم ، چنان كه ديدى . در اين روزها، عزيزى از كنار مقبره ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آن را به اهل گورستان بخشيد حق تعالى به بركت صلوات ، عذاب از اهل آن قبرستان برداشت .

 

نورانى شدن چهره در عالم برزخ  
ثورى مى گويد: يك سال در مراسم حج ، مردى را ديدم كه هنگام طواف تنها ذكر صلوات در را مى گويد. در وقوف عرفات هم فقط به اين ذكر اكتفا مى كند، در مدينه نيز تنها ذكرش صلوات بود.
من به او گفتم : تو هم در مكه و هم در مدينه تنها ذكر صلوات بر محمد و آل طاهرينش بود، در عرفات كه جايگاه و روز ناله و زارى و طلب حاجت است هم ، تو همه چيز را گذاشتى و فقط صلوات فرستادى ، علت چيست ؟
او گفت : سال گذشته من به همراه پدرم به مكه آمدم ، در يكى از منازل ، پدرم بيمار شد و ما نتوانستيم به راه خود ادامه دهيم ، در همان جا خانه اى كرايه كرده و چراغى را روشن نمودم . سر پدرم در دامنم بود كه جان سپرد.
ديدم كه اندك اندك چهره اش سياه گشت . ترسيدم ، سرش را بر زمين گذاشتم و كنارش نشستم و از رسوايى فردا در مقابل مردم گريه مى كردم . در همين حال خوابم برد.
مردى زيبا، خوش بو و خوش پوش با عمامه سفيدى وارد شد. روپوش ‍ پدرم را برداشت ، دستى بر صورتش كشيد كه بر اثر آن رنگ چهره پدرم سپيد و نورانى گشت . من حيرت زده از او پرسيدم : تو كه هستى كه خدا از بركت وجود تو غم مرا برطرف ساخت ؟
فرمود: من صاحب قرآن ، محمد بن عبدالله پيامبر آخر زمانم . بدان و آگاه باش كه پدرت نافرمانى خدا را مى كرد و پيرو هواى نفس بود؛ اما چون پيوسته بر من صلوات مى فرستاد، در اين ساعت كه تيرگى و تاريكى گناه او را در بر گرفت من به دادش رسيدم .
او اين را گفت و از نظر من غايب گشت .
من از خواب برخاستم و ديدم كه چهره پدرم مانند ماه شب چهارده مى درخشد. از آن روز به بعد بود كه فايده صلوات را فهميدم ، تسبيح و دعا را رها كرده و در هر حال و پيوسته صلوات مى فرستم

 

 




تاریخ: دو شنبه 16 تير 1393برچسب:اثرات صلوات در دنیا و آخرت,
ارسال توسط حسن جوان خواجه پاشا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 صفحه بعد